جدول جو
جدول جو

معنی باب فیروز - جستجوی لغت در جدول جو

باب فیروز
(بِ)
موضعی در ارمینیه. (نخبهالدهر دمشقی چ لیپزیک 1923 میلادی ص 189)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غِ)
باغی به غزنین که باغ پیروزی نیز خوانده میشد و مقبرۀ سلطان محموددر آنجا بوده است: یک روز چنان افتاد که امیر بباغ فیروزی شراب میخورد بر گل و چندان گل صد برگ ریخته بودند که حد و اندازه نبود. (تاریخ بیهقی چ غنی و فیاض ص 252). امیر (مسعود) بر نشست و بر جانب سپست زار بباغ فیروزی رفت و تربت پدر را رضی اﷲ عنه زیارت کرد و بگریست.. وگفت... پدرم این باغ را دوست داشت از آن فرمودی وی را اینجا نهادن، و ما حرمت او را این بقعت بر خود حرام کردیم که جز بزیارت اینجا نیاییم، سبزیها و دیگر چیزها که تره را شایست، همه را برباید کند و همداستان نباید بود که هیچ کس بتماشا آید اینجا. (تاریخ بیهقی چ غنی و فیاض ص 256). و رجوع به باغ پیروزی شود
لغت نامه دهخدا
(دِ نِ)
از همراهان خسروپرویز بود که هنگام مقابله با بهرام چوبین با بندویه و بسطام و چند تن دیگر از همراهان خسروپرویز در گرد او بماند و به بهرام چوبین نپیوست. رجوع به اخبارالطوال چ مصر 1330 هجری قمری ص 86، و باذان بن فیروز شود
لغت نامه دهخدا
استان، یکی از دوازده استان اقلیم عراق: ابن خرداد به و قدامه که در قرن هشتم از اقلیم عراق سخن رانده اند گویند این اقلیم دوازده ولایت دارد و هر یک را استان گویند ... این دوازده استان از حیث نهرهایی که آنها را مشروب میکردند و منابع آن نهرها به سه گروه قسمت میشدند، گروه اول مرکب از چهار استان در ساحل خاوری دجله، که هم از آن شط و هم از رود تامرا مشروب میگردیدند به این ترتیب: نخست استان شاد فیروز (یا شاذ فیروز) (حلوان) مشتمل بر طسوج (بخش) تامرا و طسوج خانقین و سه طسوج دیگر جمعاً دارای پنج طسوج، (سرزمینهای خلافت شرقی ص 86)، یاقوت ذیل شاذفیروز آن را نام طسوجی که انبار و هیت از آنند شمرده است، (معجم البلدان)
شهر، شهری کوچک است مرکز شهرستان شاهرود، سکنۀ آن در حدود 18000 تن، آب آن از قنات، محصول آن میوه و غلات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان شبانکارۀ بخش برازجان شهرستان بوشهر، دارای 105 تن سکنه، آب آن از چاه، محصول آن غلات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا